یا فارس الحجاز ادرکنی
بلبل از دوری گلزار نمیرد چه کند ؟
عاشق از دوری دلدار نمیرد چه کند ؟
خار از شاخه اگر گشت جدا می میرد
از غم دوری گل ، خار نمیرد چه کند ؟
دردمندی که سر کوی طبیبش نبرند
نا امیدانه دل زار نمیرد چه کند ؟
سایه انداخت ، اگر غربت و هجران به سری
دلش از حسرت دیدار نمیرد چه کند ؟
آنکه یک عمر به اغیار دلش خوش بوده
حالی از عشق رخ یار نمیرد چه کند ؟
هر زمان یاد ز الطاف خداوند کند
از سر شرم گنهکار نمیرد چه کند ؟
توبه گر دست دهد با دل این توبه شکن
تا شب از خجلت بسیار نمیرد چه کند ؟
مژده ، شد میکده بر پا و مِی اش حُبِّ علیست
مست این باده ی گلنار نمیرد چه کند ؟
هر دلی قابل آن نیست ، علی دوست شود
هر که شد محرم اسرار نمیرد چه کند ؟
پسر حیدر کرّار بیا ، یا مهدی
میثم شیعه سرِ دار نمیرد چه کند ؟